Monday, November 26, 2007

سوسیالیسم ما , وحشت آنها

سوسیالیسم ما , وحشت آنها

جنبش های اعتراضی در جامعه قدم به عرصه ی جدیدی از مبارزه با وضع موجود، گذاشته اند . جنبش دانشجویی خواسته هایش رادیکال تر از قبل و برای برقراری آزادی و برابری و جامعه ای سوسیالیستی است. ایجاد تشکل های دانشجویی را حق خود دانسته و علیه تبعیض جنسی در دانشگاه مبارزه می کند و مهمتر اینکه کلیت رژیم اسلامی و نظام سرمایه را علت این نابرابری اعلام کرده و خواهان براندازی اش شده است. همینطور در جنبش کارگری نیز این اتفاق رخ داده است و برای نمونه کارگران هفت تپه با همبستگی خود در جهت دستیابی به حقوق خود گام بزرگی برداشته اند . همینطور روز جهانی کودک که مانند سال گذشته در سطح وسیعی برگزار شد و خواهان جامعه ای به دور از هرگونه فقر و نابرابری و خرافه برای کودکان هستند و جامعه ی سرمایه داری را مسبب این امر میدادند. در تمام این اعتراضات نقطه ی مشترک بزرگی وجود دارد . این نقطه ی مشترک براندازی نظام سرمایه داری و حکومت مذهبی درایران است و امروز این شعارها و فعالیتها را از طرف بخش معترض جامعه می بینیم
در درون اعتراضات البته جریانات دیگرهم حضور دارند، اما در این میان تنها صدایی که نقدی عمیق به اتفاقات درون جامعه دارد و به صورت سازمانیافته اعتراضش رابیان می کند جریانی سوسیالیستی است. نشانه های این جریان کم نیستند ، دردانشگاه ها شعارهای سوسیالیستی و چپ بالا برده می شود و کم کم شاهد شکل گیری انجمن ها و تشکل های علنی سوسیالیستی هستیم . در جنبش کارگری، کارگران در جهت ایجاد تشکل های کارگری و سطح بالایی از رفاه و امکانات زندگی تلاش می کنند
در درون جامعه و توده ی مردم هیچ گونه امیدی به بهبود وضع معیشت از طرف جمهوری اسلامی وجود ندارد و در عوض مدام از زندگی بهتر و رفاه وامنیت واقعی و شادی و حق آموزش و ... سخن گفته می شود. سطح خواسته های مردم درحدی که مصلحان اجتماعی گام برمی دارند نبوده و بسیار بالاتر است و روندی بسیار سریعتر را برای دستیابی به حقشان طی می کنند . خواسته ی اصلی مردم بازگشت به دوران سلطنت یا منتظر فلان آخوند محل بودن برای رسیدن به خواسته شان و یا کمک امریکا و قدرتهای جهان برای بهبود وضعشان نیست . این خیالات پوچ حتی در میان عامه ی مردم هم چندان طرفداری ندارد. اعتراضات جامعه هرچند هنوز آنطور که باید سازمانیافته و منسجم نیست ، اما با سرعت به این سمت پیش میرود
قدمهای بزرگی که کارگران ودانشجویان و زنان در این راه برداشته اند گواه آغاز این شکل از مبارزه است. و این چپ شدن جامعه را تمام جریانات اپوزیسیون و نیروهای خود رژیم اسلامی هم درک کرده اند و با زحمت زیادی تلاش می کنند جامعه را از کمونیسم بترسانند. از جمله ابتکارات ج.ا در این مسیر نمایش چهره ی مارکس در صفحه ی تلویزیون و دچار اختلالات روانی خواندن او است . همینطور پخش فیلمهای ضد کمونیستی مربوط به انقلاب کارگری1917 روسیه و از این دست اقدامات که سعی درخراب کردن چهره ی آن انقلاب به شیوه ای کهنه و جنگ سردی را دارند
این دست تبلیغات از سر ناچاری و راه چاره نداشتن جمهوری اسلامی برای سرکوب اعتراضات مردم است و کمتر تأثیری در مبارزه ی مردم برای آزادی و برابری داشته و کاملاً بالعکس میبینیم که شعارهای چپ و کمونیستی است که روز به روز بیشتر وپرطرفدارتر میشود . جامعه نیرو و خط سیاسی که در اعتراضاتش سازماندهی اش کند را انتخاب کرده و می کند و این تبلیغات بیانگر همین امر است

1 comment:

Anonymous said...

این وبلاگ چرا آپ نمیشه؟ چرا چیزی نیمنویسی؟
منتظر نوشته هات هستیم